تحمل سختی و مشقت جزئی از جریان زندگی هر انسانی است. (نابرده رنج، گنج میسر نمی شود). اگر رعایت حجاب دارای سختی هایی باشه انجام واجباتی نظیر نماز، روزه ،حج، جهاد و ... هم راحت و آسان نیست هر کدام سختی هایی به همراه خودش داره.
آیا از خواب ناز سحرگاه برخاستن ، وضو گرفتن و نماز خواندن رنج و سختی نداره؟ آیا در گرمای طاقت فرسای تابستان روزه گرفتن و تشنگی، گرسنگی رو تحمل کردن خستگی و زحمت نداره؟
در مورد حجاب هم تحمل این زحمت و سختی در مقابل آثار و برکاتی که خداوند قرار داده و از همه مهمتر خوشنودی خدا و پیامبر (ص) و ائمه اطهار(ع) بسیار ناچیز و چه بسا شیرن و گواراست.
این رو هم نباید فراموش کرد کسانی که از حجاب گریزانند و عواقب بدی که در اثر بی حجابی و انحرافات اخلاقی دچار میشند و موحب از هم پاشیدن کانون خانواده و... میشه بسیار فراتر از سختی های ظاهری حجاب است. و از این بالاتر رنج و عذاب الهی در جهنم، اصلا قابل مقایسه با این زحمات نیست!
در رابطه با این بحث، آیه 216 سوره بقره رو می آورم : (عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم و الله یعلم و انتم لا تعلمون)؛ " چه بسا چیزی را دوست نداشته باشید، حال آنکه خیر شما در آن است؛ و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شر شما در آن است و خدا می داند و شما نمی دانید"
خدایا کفر نمیگویم،
پریشانم،
چه میخواهی تو از جانم؟! مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی. خداوندا! اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی لباس فقر پوشی غرورت را برای تکه نانی به زیر پای نامردان بیاندازی و شب آهسته و خسته تهی دست و زبان بسته به سوی خانه باز آیی زمین و آسمان را کفر میگویی نمیگویی؟! خداوندا! اگر در روز گرما خیز تابستان تنت بر سایهی دیوار بگشایی لبت بر کاسهی مسی قیر اندود بگذاری و قدری آن طرفتر عمارتهای مرمرین بینی و اعصابت برای سکهای اینسو و آنسو در روان باشد زمین و آسمان را کفر میگویی نمیگویی؟! خداوندا! اگر روزی بشر گردی ز حال بندگانت با خبر گردی پشیمان میشوی از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت. خداوندا تو مسئولی. خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است،
چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است
عاقبت یک روز مغرب محو مشرق میشود "
"عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق میشود"
"شرط می بندم که فردایی نه خیلی دیر و دور"
"مهربانی ، حاکم کل مناطق میشود"
"هم زمان, سهمیه ی دلهای دلتنگ و صبور"
"هم زمین, ارثیه ی جانهای لایق میشود"
"قلب هر خاکی که بشکافند نشانش عاشقی است"
"هر گلی که غنچه زد نامش شقایق میشود"
"با صداقت آسمان سهمی برابر میدهد"
"با عدالت خاک تقسیم خلایق میشود"
عقل هم با عشق یک نوعی موافق میشود"
"عقل اگر گاهی هوادار جنون شد عیب نیست"
"صبح فردا موسم بیداری آیینه هاست"
"فصل فردا نوبت کشف حقایق میشود"
"دست کم یک ذره در تاب و تب خورشید باش"
"لااقل یک شب بگو کی صبح صادق میشود"
"میرسد روزی که شرط عاشقی دلدادگی است"
"آن زمان هر دل فقط یک بار عاشق میشود "