آزمند بودن ، جاودان بندگى نمودن است . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :36
بازدید دیروز :5
کل بازدید :47020
تعداد کل یاداشته ها : 94
04/4/24
4:23 ع

جبرئیل نزد رسول خدا نشسته بود که علی (ع) وارد شد ،

جبرئیل به احترام آن حضرت از جای خود برخواست

پیغمبر اکرم (ص) فرمود : آیا برای این جوان بر می خیزی؟

جبرئیل عرض کرد: بلی زیرا او حق استادی و تعلیم بر من دارد

فرمود : ای جبرئیل در کجا و چگونه بوده است ؟

عرض کرد : خداوند تبارک و تعالی که مرا آفرید از من سوال کرد:  تو کیستی ؟ اسمت چیست؟

من کیستم و نامم چیست ؟؟

من در پاسخ آن دچار سرگردانی شدم و در آنجا یعنی عالم انوار همین جوان ظاهر شد

و پاسخ آن سوال را به من آموخت و به من فرمود بگو :

" انت رب الجلیل و اسمک الجمیل و انا العبد الذلیل و اسمی الجبرئیل "

تو پروردگار بزرگ مرتبه هستی و اسم تو جمیل است و من بنده خوار و بی مقدار تو ام ونام من جبرئیل است.

و به خاطر همین بود که من برای او برخواستم و او را تعظیم کردم

پیغمبر اکرم فرمود: ای جبرئیل عمر تو چه مقدار است ؟؟

عرض کرد : ستاره ای است که هر سی هزار سال یکبار از عرش الهی طلوع میکند من سی هزار بار آن ستاره را مشاهده کرده ام .

رسول خدا فرمود : اگر آن ستاره را ببینی میشناسی ؟

عرض کرد : بلی، چگونه نشناسم.

آنگاه رسول خدا به علی فرمود : عمامه را از پیشانی خود بالا بزن ، همین که عمامه را کنار زد  جبرئیل آن ستاره و آن نور  را در پیشانی علی (ع)مشاهده کرد .

 

پ ن1:در این شبهای عزیز بعد از دعا برای فرج برای تمامی شیعیان مولا که در سختی زندگی میکنند  دعا کنید .

پ ن2: از خدا بخواهید که در زمان ظهور باشیم و بتونیم به مولامون حضرت حجت یاری برسونیم...

پ ن: خدایا ! تمامی دشمنان اسلام را نابود کن ... هر چی سنی و عمر دوست و ابوبکر خواه  روی زمین هست،  نیست و نابود کن و به سخت ترین عذابها دچار کن ...

 

الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیر المومنین و الائمه المعصومین (علیهم السلام)

اللهم العن عمر، ثم ابابکر عمر، ثم عثمان عمر، ثم عمر ، ثم عمر ، ثم عمر

 


جلسه